چهار شنبه 25 بهمن 1396 |
ای که دنیای تو جز پول و بجز ثروت نبود
خوردی از حق حقوق دیگران ، اخر چه سود
همچو مانند کنه بر مال چسبیدی چرا
میبرد اخر تو را مرگ از جهان ، ای بی خدا
میخوری پول و حقوق کار گر و خلق ضعیف
تو گمان داری که اعمالت بُوَد نیک ، ای کثیف
روز که هیچ ، شب هم نباشد ذره ای ارامشت
کوله باری از حماقت بی یقین داری به پشت
میکنی انبان برای وارثان و میروی
بر بلای ایزدی اخر گرفتار میشوی
تو ز مردم خوردی و کردی گمان هستی زرنگ
یکنفر پیدا شود از تو بَرَد مالت زِ چنگ
باز هم باور نداری چوب ایزد اینچنین
میزند طوری که هر گز بر نخیزی از زمین
* حیدری*( مشنگ)
http://www.khalvatgahdel.ir/
H_mashang@
نظرات شما عزیزان:
نویسنده : حیدری (مشنگ)
|